پساسمپاد

گروه‌نوشت دانش‌آموخته‌گان سمپاد

پساسمپاد

گروه‌نوشت دانش‌آموخته‌گان سمپاد

پساسمپاد پیش‌تر در بلاگر، وردپرس و بلاگ دات کام قرار داشت. این آوارگی و مهاجرت‌های ناخواسته به دلیل مشکلات و محدودیت‌هایی بود که از سوی قدرت حاکمه به فضای اینترنت تحمیل شده. پس از مشکلات فراوان خوشبختانه یک خدمات‌دهنده‌ی مردم‌دار داخلی در زمینه‌ی بلاگ‌نویسی یافتیم و تصمیم گرفتیم که بایگانی کامل "پساسمپاد" را به بلاگ بیان منتقل کنیم. در راه این انتقال‌ها و آوارگی‌ها متاسفانه کامنت‌ها و تعدادی فایل و عکس از دست رفتند...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

سرودهای ملّی سمپادی

يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۸۹

نویسنده: امیرپوریا مهری

سرودهای ملّی سمپادی

سرودهای ملّی بخشی از هویت مدرسه‌ی فرزانگان و همچنین تمام مدارس سمپاد است. حرف‌های زیادی در خصوص این سروده‌ها دارم، ولی آن را به فرصتی دیگر موکول می‌کنم. این سرودها بخشی از تاریخچه‌ی شفاهی سمپاد اند که هیچ‌جایی ثبت نشده‌اند و امیدوارم با همیاری بچه‌های سمپاد بتوانیم همه‌ی آن‌ها را ثبت و ضبط کنیم.

«این آشکاری لحظه‌ی پیش از شروع درگیری پلیس‌هایی است که از یک نیروگاه هسته‌ای، یک اردوگاه آموزش نظامی، ستاد یک حزب سیاسی یا پنجره‌های یک سفارت‌خانه محافظت می‌کنند. جوانان از این وقت مرده استفاده کرده‌اند تا دایره‌ای تشکیل بدهند، دو گام در جا بردارند، یک گام رو به جلو، نخست یک پا و بعد یک پای دیگر را بالا ببرند؛ همه با آهنگی ساده و محلی . فکر می‌کنم معنای کار آن‌ها را درک می‌کنند. آن‌ها حس می‌کنند دایره‌ای که بر زمین توصیف می‌کنند ، دایره‌ای جادویی است که آن‌ها را درون خود به هم می‌پیوندد . دل‌هاشان لبریز از احساس شدید معصومیت است: آن‌ها مانند سربازها یا کوماندوهای فاشیست با آهنگ مارش متحد نشده‌اند، چونان کودکان با رقص با هم متحد شده‌اند؛ نمی‌توانند برای کوبیدن معصومیت خود توی صورت حریف منتظر بمانند.»

«خنده و فراموشی، نوشته‌ی میلان کوندرا»

رقص در دایره قدمت زیادی دارد، دامنه‌ی آن بسیار گسترده است و تقریبن در همه‌ی ملت‌ها دیده شده‌است، از بازی‌های کودکانه گرفته تا روش‌های تبلیغاتی احزاب سیاسی . ما نیز در حیاط مدرسه‌مان شاهد چنین حلقه‌هایی از دانش‌آموزان‌ایم که دست در دست هم، حلقه‌ای به دور حلقه‌ای، می‌چرخند. آن‌چه در مدرسه‌ی ما رخ می‌دهد نه بازی‌ست و نه با سیاست کاری دارد. حسی‌ست از یکی‌شدن و پرواز… انگار روح ما از درون حلقه به پرواز در می‌آید و در آخر یکی می‌شود، بدنی واحد و روحی واحد و نشاطی که این حلقه ایجاد می‌کند، بیان شادی ناشی از بودن است به هیچ معرفتی نیاز ندارد!

اما پیش از پرداختن به حلقه باید دید که سرود ملّی فرزانگان (سمپاد تهران) چه‌طور شکل گرفت و این دو چگونه کنار هم قرار گرفتند.

محبوبه شیرخورشیدی (فارغ‌التحصیل 75 فرزانگان) می‌گوید: تا جایی که یاد دارم ما بچه‌های ۷۵ ای در مراسمی ویژه‌ی دهه‌ی فجر یک برنامه‌ی طنز داشتیم که مثل یک کانال تلویزیونی از داخل دکور یک تلویزیون اجرا می‌شد. در ابتدا و انتهای این برنامه گروه ۵-۶ نفره‌ای سرودی طنز را با عنوان سرود ملّی اجرا کردند که در پایان مراسم هم توسط همه‌ی بچه‌ها از روی سن اجرا شد. عنوان سرود ملّی را هم دوره‌ی بعد از ما، از ما گرفتند.

بدین ترتیب، سرود ملّی خواندن با اجرای سرود «ای آزادی» در سال ۷۵ شروع شد که متن آن سروده‌ی خود بچه‌ها نبود و تنها توسط آن‌ها انتخاب شده بود. اما از آن سال به بعد تنها موسیقی شعر انتخابی بود و متن سرود ملّی‌ها به‌وسیله‌ی خود بچه‌ها سروده می‌شد . تا سال ۸۰ سرودها همگی محتوایی ملّی، میهن‌پرستانه و اغلب لحنی حماسی داشتند. اما از سال ۸۰ به بعد درباره‌ی ایران سرودن جای خودش را مسایل و دغدغه‌های شخصی‌تری اعم از جدا شدن، رفتن، خاطرات گذشته و نگرانی درباره‌ی آینده داد.

اما چگونه سرود ملّی و حلقه با هم پیوند خوردند؟ واقعیت این است که تا ۲-۳ سال هنگام اجرای سرود ملّی، حلقه‌ای در کار نبوده و سرودها در آمفی تئاتر اجرا می‌شدند. تا این‌که در یک روز بارانی، عده‌ای احساس کردند که دوست دارند حلقه‌ای تشکیل بدهند و زیر باران سرود ملّی بخوانند. این کار ادامه یافت تا امروز برای حلقه زدن و سرود ملی خواندن دیگر به باران هم نیازی نیست.

اینک پس از سال‌ها، در تار-و-پود این سرود ملّی‌ها، که جایگاه و ارزش یک میراث را یافته‌اند، غلبه بر تاریکی و رسیدن به روشنایی موج می‌زند. پویای و حرکت ما را به خود می‌خواند. خود را در سرود جاودانه کردن مفهوم دارد. بچه‌های سرگردان به مقصد رسیده، تکرار قصه را شاهد اند ، آن‌جا که ققنوس آتش می‌گیرد تا از خاکسترش ققنوسی دیگر متولد شود.

«به نقل از "آفتاب" ویژه‌نامه‌ی فارغ‌التحصیلی ۸۸ فرزانگان»


متن سرودهای ملّی فرزانگانی


در سوگ فاجعه‌ی کوی دانشگاه

آسمون، تاریک از ظلم ابر
ابر شوم، ناجوانمرد
از سنگ و کوه بر نمی‌آد صدا
سیاهی نشسته بر جنگل

در شاخه‌ها می‌پیچید یک صدا
نغمه‌ها بر هوا خواست
می‌غرید ابر از رقص باد
آذرخش شعله زد بر جنگل

شعله‌ها، دود و خاکستر
شاخه‌ها، بر زمین
اما باز دوباره می‌روید
هزاران شاخه از خاکستر

تقدیمی 2/5 فرزانگان به همه‌ی بچه‌های کوی دانشگاه – برنده‌ی ویژه‌ی جشنواره سرود بهمن1378

بیشتر بخوانید

در نفس سازی

در نفس سازی چرخ آسیابی دامان صحرایی بر موج آبی

در گیسوی پیچک فرو می‌ریزد از پس تنهایی با بی‌قراری باد

ای کولی وحشی در رگ آتش با جوشش و رویش می‌رقصی سرکش

همنوای برگ باتو می‌گویم ….

لا لا لا ….

دامان صحرایی مهر گردان ازنغمه‌ی لالایی که می‌سرایی

در رهایی از غم تا بیارامی کودک زمان را در بسترش در قرن

لالا لا ….

گر روح پروازی سروش رازی خنیاگر هستی کرنش ابران

تا تخت خورشید از برای توست

لا لا لا …..

در نفس عیسی زندگی هستی اهورای مهر را تو می‌پرستی

پیام دادار در کلام توست

ای آدم خاکی بیا بخوانیم

که می‌سراید باد شعر بی‌پایان

به همراه ما در جهان راز

لالا لا …..

لا لا لا …..

ملودی

سرود آزادی 74-75

ای آزادی…

در راه تو…

بگذشتم از زندان‌ها

ای آزادی

ره پیمودم

در غوغای طوفان‌ها

پرپر کردم

قلب خود را

چونان گل‌ها در میدان‌ها

تا بشکوفه

گلبانگ تو

بر لب‌های انسان‌ها

نامت نامم

راهت راهم

ای آزادی، آزادی

بی یاد تو

از نای ما

کی برخیزد فریادی

بی تو دنیا

فرق ظلمت

زندان فتح و شادی

ای آزادی

تا نور تو

گردد در هر سو تابان

تا نگذارم

جان بسپاری

در زنجیر دژخیمان

در طوفان‌ها

با اشک و خون

با تو بندم پیمانی

ای آزادی

نور خود را

بر خاک گور ما

بعد از ما

بیفشان

گوش کنید

ایران من 75-76

ایران من سرزمین من

ای نام تو بر زبان

دور از تو ای نازنین وطن

چشم بد هر زمان

ایران من خاک پر توان

می‌خوانمت هر زمان

ای مظهر نور حق بمان

جاودان ….

ای….ایران من…..

با آزادی
با استقلال
بمان

ایران من مرز بی‌خزان

آزادی‌ات شریان

سر چشمه روح عاشقان

خاک پر قهرمان…

 گوش کنید

 

سرزمین من 76-77

ایران سرزمین من جاودانمان

رود زیبا در دره‌ها خروشان شو

دشت تشنه، سیراب شو

چون نام ایران زمین جاودان است

نام پاکت

قلبم داند

افتخارت بی‌پایان است

ایران سرزمین من جاودانمان

عشق خود را بر قلب‌های ما بتابان

آزاد باش

آزادمان

چون قلب ما در خاکت می‌تپد..

 گوش کنید

آزادی 77-78

آزادی با تو در سرزمین من

نور امید جاودان است

بی تو این وطن

زمستان است

باغ فردا در دست ما

آزادی تورا دردل می‌ستایم

نام پاک تو جاویدان

نور گرم عشقت را

بر قلبم

بتابان

با یادت دنیا سرسبز و آباد است

گل خورشید می‌شکوفد

دشت آسمان شاد و زیبا

باغ فردا در دست ما

آزادی تو را در دل می‌ستایم

نام پاک تو جاویدان

نور گرم عشقت را

بر قلبم

بتابان

 گوش کنید

تنها یک قدم 78-79

تنها یک قدم تا
تا طلوع خورشید

 صبح زیبایی و نور
تا خوشبختی و امید

بیا ره توشه برداریم

قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم

دست‌ها در دست هم
همراه و همقدم

در کیمیای وجود
شهدی ز نو ریزیم

از هر نژاد و زبان
دنیا را برانگیزیم

بیا لحظه‌ها را بشماریم
در خاطر بسپاریم

در خاطر سپاریم فرداآ
روزی نو بسازیم

تنها یک قدم
تا طلوع خورشید

صبح زیبایی و نور
تا صلح جاوید

گوش کنید

در میان طوفان 79-80

در میان طوفان
چون تیره شد نور امید

یاد آریم سرود دیروز

چون گرمای نور خورشید

دیروز امید پریدن

بالا رفتن و رسیدن

راهی که با هم پیمودیم

دیروزی که با هم بودیم

در کوران پاییز

دست‌مان به دست هم بود

می‌بستیم پیمان یاری

قلب‌مان گواه‌مان بود

که تا خورشید فروزان

از آسمان‌ها برآید

با هم دنیا را بسازیم

سبز و آباد گرم و زیبا

.

.

لاله‌ها سرودند

آسمان در انتظار است

بر زمین امید رویش

در آرزوی بهار است

فردا صد ستاره روید

از آسمان‌ها بریزد

فردا از قلب ظلمت‌ها

نور گرمی برمی‌خیزد

چون رود لحظه‌ها گذشتند

دست‌مان از هم جدا شد

رفتیم در دل نور پیمان

ابر و دریا گریه کردند

امروز هر گوشه‌ی دنیا

گر با هم‌ایم و گر تنها

با هم همراه و هم پیمان

ره پیماییم سوی فردا

فردا صد…

گوش کنید

می‌خواند آواز 80-81

می‌خواند آواز

در کنار من انگار

می‌زند فریاد چه بی‌صدا

من و تو خیره

نه جاودانه

نه پرهیاهو پیداست

بی‌نهایت
بیکرانه

بیا… بنگر

می‌گذرد زمانه

بی‌امان

در گذران

بگذر از دیروز و رویای فردا

امروزی که با ماست

می‌روید
می‌شکوفد

می‌پوسد فردا

می‌ماند این صدا

می‌خواند آواز

بشنو این پژواک حالا

می‌گوید از خاطرات ما

سرودی کهنه

نه جاودانه
نه پر هیاهو

بی‌نهایت
بیکرانه

بیا.. بشنو…

 می‌سراید ترانه

بی‌امان
در گذران
زیر هر آسمان
می‌ماند این صدا

زنده هم‌چون طوفان

جاری در لحظه‌های ناب بودن

جاری در این آواز

 تا ابد می‌مانیم!!

 گوش کنید

از خورشید دور دور 81-82

از خورشید دور دور
تنها در فکر عبور

از دنیای تاریک تا به نور

در دل ترس و امید
در چشمانش شوق دید

روحش سرشار و رویاهایش سپید

در آن اوج عبور
تنها و با غرور

در قلبش تا فرداها عشق و شور

می‌پیچید در سکوت
فریاد از عمق وجود

از دل‌های پاک و گرم و پرخروش

می‌مانیم با هم هرجا
می‌مانیم می‌مانیم ما

در دنیای خاطره‌ها
می‌خوانیم ما یک‌صدا

سرشاریم از شادی‌ها
تا روزی که آید نور خورشید

غم‌های مانده در یاد
می‌سپارد دست باد

می‌دمد در روحش آوایی آزاد

در آرزوی
رویاهای شاد

با دلی پرشور و قلبی پر ز داد

و اکنون با هم همراه
یک دل، یک صدا

می‌پیماییم راه‌مان به سوی فردا

می‌پیچید در سکوت
فریاد از عمق وجود

از دل‌های پاک و گرم و پرخروش

می‌مانیم با هم هرجا
می‌مانیم می‌مانیم ما
در دنیای خاطره‌ها
می‌خوانیم ما یک‌صدا

سرشاریم از شادی‌ها
تا روزی که آید نور خورشید

 گوش کنید

پنهان 82-83

پنهان در اعماق خاک تیره

روح جنبش در قطره دمیده

پوید جوید یابد راهی در خاک

سوی دریا راهی پاک

جوشید از سنگی خاموش و سرسخت

چشمه‌ای از قطره‌های سرمست

باد و باران در راهش طوفان‌ها

ماند آرام ناگه برجا

روشنای خورشید

تاریکی از آن گریزان

رهایی باد از حسار سرد کوهستان

بربالای کوهی

زیر پایش سرزمینی است

پر غوغا پر آشوب جایی جنگ ظلم و پر زخون

و یک پرتگاه در پیش رو

راهی که صعب و طولانی است

اما بیابان زیر پرتگاه

امیدش آبادانی‌ست

در هر رودی شوری‌ست

فانوس هر عبوری‌ست

شتابان چون رود تا دشت سیراب می‌خروشیم

اینک چون آبشاری پر هیاهو

فرو ریزیم بر آتش‌های هر سو

جوشیم خروشیم سازیم ویرانی‌ها

می‌رویم تا دریای جاویدان…

گوش کنید

انتظار 83-84

انتظار…..

در چشم ما….

می‌ماند چون ترس از … فردا

ساز شب باز یک آواز کهنه می‌خواند
آرزو دور از دست انسان‌ها می‌ماند

این سکوت اما….

بین ما…

ندایی نهان…

لرزاند دل را
یاد آرد ما را ترس از فردا …

اما روزی
می‌خیزد فریاد از ما
می‌رسد آوازی نو روزی نو شوقی بی‌پایان…

شوق آغار… می‌روید در دل‌هامان
می‌سازد راهی تا بودن… پیمودن‌ها…

سایه‌ها….

در سرمای راه…

می‌ماند به جا… اما….

ماه نو مارا از دام شب می‌رهاند
هر زمان راهی سوی فردا می‌گشاید

ما می‌دانیم… می‌رویم…. می‌آییم….

گام آخر …

شروع راهی دیگر

سرودن‌ها از آغاز… از راز ….شور پرواز…

تا آن روزی…که خیزد فریاد از ما…

و رسد آوازی نو

                 روزی نو شوقی بی‌پایان…

                                               با هم… می‌…ما…نیم

 گوش کنید

آسمان می‌بارد 85-84

آسمان می‌بارد
دانه‌های باران

سرشار از عطر پاییز
برگ خیس درختان

در شکوه ادراک
دستان گرم ما

می‌سازند نغمه‌ای از فردا

بر سطح نمدار خاک
در ذهن‌مان نشسته

لحظه با تو بودن
رد پای گذشته

در راه اما زمستان

سکوت سنگین برف

پنهان در ابر تاریک

نور خورشید تابان

در یاد من
در خواب تو
رویای باد
بغض فریاد

در آشوب سرد جنگ
در سقوط انسان‌ها

برخیز تا رهایی
تا فردا

( در حجم چشمان تو
  در شاخه‌های نزدیک

  شکوفه‌های رنگی
  بهار شاد امید

  در افق‌های پرشور
  جویبار سبز حضور

  تنین آوای ماست
  پژواک این عبور ) ×2

در قاب عکس فردا

گرچه از هم جداییم

در نجوای ساز باد

در خط خیس باران

صدای…

           من و تو

پیچد در خاک ایران

( یا با هم بخوانیم

  جاویدان است بهاران ) ×2

85-86 ترس

ترس

          سرد 

                       خشم

                                       درد

بشنو!!

در… حیرت
در… وحشت…

تو
سرگردان

برخیز

یادآور لالایی در گوشت…

می‌پیچید با صدای مادر…

خوابیدیم سال‌ها
در گرمای یک رویا

تا امروز
این فریاد…

می‌رسد

ندایی این زمان

پایان این رویا
آغاز یک کابوس

می‌شنوی

از اعماق سرد شب…

سکوتی که با تو می‌خواند….

می‌نگری

برآشوب جهان!

می‌ترسی می‌دانم…
می‌گریی … می‌دانم…

می‌سپارم به تو میراث دیرین…

سرودی که با تو می‌خواند…

 آرام بخواب کودک فردا…

گوش کنید

قصه‌ی تکرار 86-87

چون من همه سرگردان بر گرد جهان

هرکس هر سو هر جا بی‌نام و نشان

رویامان کاویدن هر راز نهان

نقشی شاید
بر دار زمان

در بستر سرگشته دریای درون

در حسرت کوبیدن دیوار سکون

آشفته و حیران به تماشای جهان

در دام زمان
در بند کنون

ناگه پیش رو
درگاه عبور

موجی در خروش
ز آتش‌های دور

بنگر تو بر آن حلقه‌های روشن….

بنشان ز آن اخگرها جامه بر تن

بنهیم همه پا در ره دل‌ها دریا

گذریم همه ظلمت‌ها مانده برجا

نور                شور               اعجاز حضور
تن        در                 پیکار غرور

این                جا                 آیینی دگر
بر          خیز              ظلمت در شکن

شعله به شعله بدمد زنده و بالنده شود

موج دگر از پس هر موج برآید

مشعل پاینده ما زمزمه زنده ما

بر دل بی‌روشن شب هور نشاند

بار دگر شوق دگر در پس دیوار

حک شده بر کوبه در قصه تکرار

چون ما همه سرگردان بر گرد جهان

هرکس هر سو هر جا بی‌نام و نشان

رویاشان کاویدن این راز نهان

نقشی دیگر

             بنشان…

گوش کنید

فریاد 87-88

فریااااد
می‌میرد آرام 
سکوووووت

پژواک هر گام
دنیایی که رفت
هجوم حسرت
تا پایان خاکستررررررر

دیروز
تاریکی بود و او
سرشار
در شوق جستجو
روشن کرد آتش
تا بیند راهش
سوزانده است امااااااا

آتش
مشعل روشنی خواهش
در شعله دیده‌هایش را
پیش رویش می‌سوزاند

انگار
پایان ندارد این کابوس 
می سپارد وجودش را 
به چنگ خاکستر ها   
صدایی اماااااااا
آواااااز او را می‌خواند 
وجودش را می‌لرزاند 
از ترس تکرار
از بند دیروز
رهاند او را
جادوی آواااااززز

ققنوس سر مست و گرم از آوازش
بر تن تب‌دار هیزم 
می‌زند بال بی‌قرارییییییی 

آتش می‌پیچد سرخ و خیزد سبز 
جان گیرد از رقص و رازش 
در اوج شور و غوغایش 
فرو می‌خوابد

ناگاه
از دل آتش خفته
می‌تپد نبض بیداری 
ققنوسی تازه می‌روید

طنین تابان بال او 
تا راز آتشی دیگر
در دنیای خاکستر پوش
هستی رویاند …

ملودی

گوش کنید

سرود 88-89

لبریز…

از ترس بی راه و

ذهن پر غوغا و

تردید هر جا

روزان پر اضطرابی

چرخش پا بر رکابی …

×××

با آهی

حضور نگاهی

گذر از سیاهی

خیزیم

×××

گذر از رویایی فانی

پیوستن به راهی جاری

چرخش پا بر رکاااااااااابی

یادگااااااااری از دیرووز پر غباار

یادگاار رهرواان ِ گریزاان ِ از تکرار ..

×××

ســــرزنش شایدها بر پیکره‌ی بایدها و

ســــیطره‌ی دره‌ی تردید بر قله‌ها

×××

اوهام

می‌سپارد ما را

به دنیایی میرا

آرام… آرام

هر نفس بی‌تابی

سخت است

چرخش پا بر رکابی

×××

بااور… می‌کشاند ما را

به سوی رهایی

شوری ما را

می‌برد به گذرگاهی

چرخش پا بر رکابی

×××

می‌کنیم پرواز در دل ِ باد

خلسه‌ی دیروز بریم ز یاد

رقص چرخه بر پیچ و خم ِ

راه ِ بیدار از غوغای ما

×××

ثبت ِ بر دوران رکاب ما

روید آواز از گریبان ِ

ژرف ِ واژه‌ی روان ما

چرخ گردون زیر پای ما

راه ما همیشه جاودان باد !

گوش کنید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی