پساسمپاد

گروه‌نوشت دانش‌آموخته‌گان سمپاد

پساسمپاد

گروه‌نوشت دانش‌آموخته‌گان سمپاد

پساسمپاد پیش‌تر در بلاگر، وردپرس و بلاگ دات کام قرار داشت. این آوارگی و مهاجرت‌های ناخواسته به دلیل مشکلات و محدودیت‌هایی بود که از سوی قدرت حاکمه به فضای اینترنت تحمیل شده. پس از مشکلات فراوان خوشبختانه یک خدمات‌دهنده‌ی مردم‌دار داخلی در زمینه‌ی بلاگ‌نویسی یافتیم و تصمیم گرفتیم که بایگانی کامل "پساسمپاد" را به بلاگ بیان منتقل کنیم. در راه این انتقال‌ها و آوارگی‌ها متاسفانه کامنت‌ها و تعدادی فایل و عکس از دست رفتند...

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

گرافیدن

چهارشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۸۹

نویسنده: محمدعلی اعرابی

گرافیدن

گرافیدن
یا
برابریابی ِ پارسی برای ِ مشتقات ِ -γρᾰφ

در زبان ِ پارسی ِ نو، 2 فعل برای ِ بیان ِ «ثبت کردن، تصویر کردن، رسم کردن» به کار می‌رود: نوشتن و نگاشتن. در آغاز این دو گاه‌واژه را از نظر ِ ساختاری و آوایی بررسی می‌کنیم، و سپس به برابریابی برای ِِ مشتقات ِ «-γρᾰφ» ِ یونانی می‌پردازیم.

نوشتن
در پارسی ِ میانه: nibēs- ،nibištan. ماده‌ی ِ ماضی nibišt < ایرانی ِ باستان -ni-pis-ta*. که -pis صورت ِ ضعیف ِ ستاک ِ -pais است. ماده‌ی ِ مضارغ -nibes < ایرانی ِ باستان -ni-pais-a*. ستاک ِ -pais «آراستن، رنگ کردن»، با پیش‌وند ِ -ni «نقش کردن». در گذار از پارسی ِ میانه به پارسی ِ نوین، واج ِ b به v بدل شده‌است، واج ِ i به e، و واج ِ ē به i. پس صورت ِ پارسی ِ امروزین ِ فعل، اصلی است: nevis- ،neveшtan.
این گاه‌واژه در پارسی ِ نوین، بالقوه، دارای ِ این مشتقات است، که برخی می‌توانند به عنوان ِ وند در ساختار ِ واژه‌ها به کار روند، و می‌توان به همه وند ِ نسبت افزود: نوشت، نوشتار، نوشتگار، نوشتگر، نوشته، نوشتمان، نویس، نویسا، نویسان، نویسانه، نویسانش، نویسه، نویسش، نویسشکده، نویسشگاه، نویسشمند، نویسک، نویسگار، نویسگر، نویسمان، نویسنده .

نگاشتن
در پارسی ِ میانه: nigār- ،nigārdan. ماده‌ی ِ ماضی nigārd < ایرانی ِ باستان -ni-kār-ta*. که -kār بالاننده‌ی ِ ستاک ِ -kar است. ماده‌ی ِ مضارغ -nigār < ایرانی ِ باستان -ni-kār-a*. ستاک ِ -kar «اندیشیدن»، با پیش‌وند ِ -ni «رسم کردن». صورت ِ اصلی ِ فعل در گذار به پارسی ِ نوین حفظ شده‌است: negαr- ،negαrdan. اما در فارسی ِ دری صورت ِ دیگری با قیاس با فعل ِ کاشتن [kαr- ،kαшtan] ساخته شد، که در پارسی ِ نوین پرکاربردتر است: negαr- ،negαшtan.
این گاه‌واژه در پارسی ِ نوین، بالقوه، دارای ِ این مشتقات است، که برخی می‌توانند به عنوان ِ وند در ساختار ِ واژه‌ها به کار روند، و می‌توان به همه وند ِ نسبت افزود: نگاشت، نگاشتار، نگاشتگار، نگاشتگر، نگاشته، نگاشتمان، نگارد، نگاردار، نگاردگار، نگاردگر، نگارده، نگاردمان، نگار، نگارا، نگاران، نگارانه، نگارانش، نگاره، نگارش، نگارشکده، نگارشگاه، نگارشمند، نگارک، نگارگار، نگارگر، نگارمان، نگارنده. از مشتقات ِ نوشته‌شده، نگاردار بی‌کاربرد است، چه با نگار + -دار می‌آمیزد.

در پارسی ِ میانه: nibēs- ،nibištan. ماده‌ی ِ ماضی nibišt < ایرانی ِ باستان -ni-pis-ta*. که -pis صورت ِ ضعیف ِ ستاک ِ -pais است. ماده‌ی ِ مضارغ -nibes < ایرانی ِ باستان -ni-pais-ta*. ست

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی