نویسنده: امیرپوریا مهری
برنامهی درسی ملی
این متن قبلن در شمارهی هشتم نشریهی سمپادیا (25دی88) منتشر شده بود. اینکه متن را پس از آن همه مدت دوباره منتشرش میکنم، تنها و تنها به کنه حرفهایی بازمیگردد که گویا هر چقدر زده شود، در نزد مسئول جماعت هیچ محلی از اعراب نخواهد داشت:
خیلی ساده اتفاق افتاد: مثل همیشه، وزیر تازه برای آنکه ورودش را به رخ بکشد خبر از یک تغییر اساسی در نظام آموزش-پرورش داد. البته در ظاهر اساسی و در باطن فقط تغییر اسامی و عنوانها بدون هیچ چیز اضافهی دیگر. ابتدا گفته شد که دورهی راهنمایی از نظام آموزشی حذف میشود و نظام به صورت دو دورهی 6 ساله به اجرا در میآید، سپس خبر تکذیب شد و اعلام کردند که دورهی پیشدبستانی به نظام آموزشی جدید اضافه و پیشدانشگاهی حذف خواهد شد. سپس اعلام شد در 6 سالهی دوم دورهی آموزشی جدید، ما دو دورهی 3 ساله خواهیم داشت، یعنی 3 سال اول همان دورهی میانی یا همان راهنمایی سابق و 3 سال دوم با انتخاب رشته، دورهی دبیرستان خواهد بود. خب تا اینجا، ظاهر قضیه نشاندهندهی تغییری مناسب است. زیرا با اضافه شدن دورهی پیش دبستانی، شروع تحصیلات رسمی بچههای ایرانی نیز به سان کشورهای پیشرفتهی دنیا از 6 سالگی خواهد بود و قبل از آن نیز میتوان آنها را در مهد کودکها آمادهی ورود به دبستان کرد. البته جای سوال دارد که دورهی پیش دبستانی جدید چه هدفی را دنبال میکند و آیا قرار است همان پایهی اول دبستان جدید باشد -یعنی محتوایی که سابق بر این در اول دبستان به هفت سالهها تدریس میشد، اینبار به شش سالهها تدریس شود- یا خیر؟ امیدواریم برنامهریزی مناسبی برای این سن شده باشد.
اما دورهی بحثبرانگیز پیشدانشگاهی که چندیست زمزمههای حذف آن مطرح شده نیز، از دیگر نکات مثبت این طرحاند. البته بهتر است در ابتدا فلسفهی نظام جدید (و حالا قدیم!) آموزش-و-پرورش را که با کاهش دورهی دیپلم از 4 سال به 3 سال دبیرستان و تبدیل سال چهارم دبیرستان به دورهی پیش دانشگاهی آغاز شد، مطرح کنم تا بدانید که فلسفهی دورهی پیشدانشگاهی در ابتدا چه بود و در نهایت چه شد:
ابتدای امر قرار بود بیشینهی پذیرش دانشآموز برای دورهی پیشدانشگاهی به میزان دو برابر ِ ظرفیت ِ دانشگاههای کشور باشد و سایر دانشآموزان جذب دورههای کاردانی و آموزشهای کاربردی (فنی-حرفهای و کار-و-دانش و پودمانی) شوند. در این طرح با حذف کنکور به شکلی که میشناسیماش، نیمی از ورودیهای هر سال پیشدانشگاهی از طریق آزمونهایی متفاوت به دانشگاهها راه مییافتند (هر دانشگاه و هر رشته یک آزمون مثل کشورهای پیشرفتهی دنیا) تا دیگر ترم اول دانشگاههای ما به واحدهای پیشنیاز، که بایستی دانشآموزان در دورهی پیشدانشگاهی آنها را میآموختند، اختصاص نمییافت. اما با اجرا نشدن این برنامه و راه یافتن عموم دانشآموزان به این دوره، به اجبار مباحث سنگینتر کتابها، که در توان عموم دانشآموزان نبود، حذف شد و از حجم کتابها کاستاند تا دانشآموزان بتوانند علاوه بر گذراندن این دوره، کنکور هم بدهند. در نهایت نتیجهی کار این شد که بیشتر دانشآموزانی که وارد دانشگاه میشوند دچار مشکلات فراوان و ضعفهای غیر قابل کتمان درسی باشند و مجبور شوند وقت زیادی را صرف یادگیری مباحث پیشنیازی کنند که میبایست در دورهی پیشدانشگاهی میآموختندش. حال با حذف این دوره، یک ویژگی دیگر هم نصیب دانشآموزان خواهد شد: آنها به جای یادگیری مهارتهای تست زدن به آموختن پیشنیازهای اساسی رشتهی دانشگاهیشان میپردازند.
و البته باید به این نکته توجه کنیم که حذف دورهی پیش دانشگاهی یعنی؛ محتوای این دوره باید در سالهای پایینتر تدریس شود و این موضوع چالش اساسی چنین طرحیست. از طرفی نیازمند بررسی قابلیتهای دانشآموران فعلی برای اجرای چنین طرحی هستیم و از سویی دیگر تدوین کتب جدید، آموزش معلمها و آمادهسازی مدارس برای این کار.
حال باید پرسید آیا وزیر جدید که این طرح را تحولی بنیادین میداند به چنین نکاتی هم توجه کرده و راهحلی عملی برای مشکلات این طرح یافته است؟ آیا کشور ما آمادگی اجرای این طرح را دارد؟ و آیا مشکل اساسی و گرهی کور آموزش-و-پرورش ما این بوده است و با این تغییر مشکلات اساسیتر را نادیده نگرفتهایم؟ مسلمن مسئولان میدانند که اجرای هر طرح نظام آموزشی نیازمند سالها پژوهش و آزمایش ویژه، و توجه به خصوصیتهای اقلیمی، گستردگی قومها و زبانها؛ میزان توسعهی فرهنگی-اجتماعی کشور، میزان بودجهی وزارتخانه، تعاونیهای شهروندان، فاصلهی طبقاتی، استعداد کودکان، امکانات موجود و…. میباشد و هر حرکت بیتدبیری در کلاف سردرگم نظام آموزش-و-پرورش، فقط باعث اتلاف وقت، سرمایه و انرژی و ایجاد انبوهی از مشکلات دیگر خواهد شد.